سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حرص دردانشمند [از بدترین چیزهاست] . [امام حسین علیه السلام]
دلنوشته تنهایی
در جوانی غصه خوردم هیچ کس یادم نکرد / در قفس ماندم ولی صیاد آزادم نکرد / آتش عشقت چنان از زندگی سیرم بکرد / آرزوی مرگ کردم مرگ هم یادم نکرد.

 **********


تکیه بر دوست مکن محرم اسرار کسی نیست / ما تجربه کردیم کسی یار کسی نیست


**********


آرزو دارم
شبی عاشق شوی .آرزو دارم بفهثمی درد را .تلخی برخوردهای سرد را .می رسد
روزی که بی من سر کنی .می رسد روزی که مرگ عشق را باور کنی ...


**********


مهر تو به مهر خاتم ندهم ،وصلت به دم مسیح مریم ندهم،عشقت به هزار باغ خرما ندهم،یکدم غم تو به هر دو عالم ندهم


 **********


سفری غریب
داشتم توی چشمای قشنگت،سفری که بر نگشتم غرق شدم توی نگاهت، دل ساده ی
ساده کوله بار سفرم بود،چشم تو مثل یه سایه همجا همسفرم بود،من همون لحظه
اول آخر راهو میدیدم،تپش عشق و تو رگهام عاشقانه می چشیدم


 **********


تو رو خواستن اشتباه بود - تو رو دیدن یه گناه بود - دلم از گناه نترسید - که وجودت چون پناه بود


 **********


تو بودی باور من-تو یار و یاور من- تو بودی عشق اول-رفیق آخر من- تو بودی شور هستی-رفیق خوب مستی-تو بودی کعبه ی عشق-مثل خدا پرستی


 **********


اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند... بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز


 **********


من برنده ام ... چون نجواهایم را به ترانه های ماندگار تبدیل می کنم.


 **********


دل آدم ها به اندازه ی حرفهاشون بزرگ نیست ... اما اگه حرفاشون از دل باشه می تونه بزرگترین آدم ها رو بسازه


 **********


همیشه واسه گلی خاک گلدون باش که اگه به آسمون هم رسید یادش باشه ریشش کجاست


 **********


آسمان برای گرفتن ماه تله نمی گذارد ، آزادی ماه است که او را پایبند می کند


 **********


اگر برگ درخت در پاییز نمی افتاد، جایی برای روئیدن برگ های بهاری پیدا نمی شد.


 **********


آن کس که با داشته های خوب خود خوشحال نیست ، با برآورده شدن آرزوهایش نیز خوشحال نخواهد بود.


 **********


درازترین سفر با یک گام برداشتن آغاز می شود.


 **********


باران را
دوست دارم ، چون بی هیچ چشم داشتی به زمین می آید. این فاصله را  با تمام
عشق طی می کند تا به ما اهالی خاک نوید تازگی و آبادانی بدهد.


 **********


جایی در پشت ذهنت ، به خاطر بسپار که اثر انگشت خداوند بر همه چیز هست.


 **********


وفای شمع را
نازم که بعد از سوختن ...به صد خاکستری در دامن پروانه میریزد...نه چون
انسان که بعد از رفتن همدم... گل عشقش درون دامن بیگانه میریزد


 **********


زندگی مثل دوچرخه سواری می مونه ..واسه حفظ تعادلت همیشه باید در حرکت باشی ....آلبرت انیشتن


 **********


صدا کن مرا
که صدایت زیباترین نوای عالم است صدا کن مرا که صدایت قلب شکسته ام را
تسکین میدهد صدا کن مرا تا بدانم که هنوز از یاد نبرده ای مرا نشسته ام تا
شاید صدایم کنی صدایم کنی ومحبت بی دریقت را نثارم کنی


 **********


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مینا 89/5/6:: 11:44 عصر     |     () نظر

نشنو از نی ، نی حصیری بی نواست


بشنو از دل ، دل حریم کبریاست


نی بسوزد خاک و خاکستر شود


دل بسوزد خانه ی دلبر شود



 **********


هی فلانی می دانی ؟ می گویند رسم زندگی چنین است...


می آیند.... می مانند.... عادت می دهند.... ومی روند.


وتو در خود می مانی و تو تنها می مانی


راستی نگفتی رسم تونیز چنین است؟.... مثل همه فلانی ها....؟


**********



اگر
کلمه دوستت دارم قیام علیه بندهای میان من و توست اگر کلمه دوستت دارم
راضی کننده و تسکین دهنده قلب هاست اگر کلمه دوستت دارم پایان همه جدایی
هاست اگر کلمه دوستت دارم نشانگر عشق راستین من به توست اگر کلمه دوستت
دارم کلید زندان من و توست پس با تمام وجود فریاد میزنم دوستت دارم


 **********


عشق این است که تو با صدای من سخن بگویی و با چشمان من ببینی و هستی را با انگشتان من کشف کنی


**********


نمی دونم که چرا هر وقت به تو می رسم ، نمی توانم از تو


بگویم. برای گفتنت واژه کم می آورم. به هر حال ، بدان


که بیشتر از این حرف ها و واژه ها برایم معنا می دهی


 **********


من چه کنم خیال تو منو رها نمی کنه


اما دلت به وعده هاش یه کم وفا نمی کنه


من ندیدم کسی رو که مثل تو موندگار باشه


آدم خودش رو که تو دل اینجوری جا نمی کنه


 **********


شبی به دست من از شوق سیب دادی تو


نگو که چشم و دلم را فریب دادی تو


تو آشنای دل خسته ام نبودی  حیف


و درد را به دل این غریب دادی تو.


 **********


تقدیم به تو
که : یادت در ذهنم و عشقت در قلبم و عطر مهربانیت در تمام وجودم است عزیزم
محبت را در پاکی نگاهت و صداقت را در وجود مهربانت معنی کردم وبدان که
زیباترین لحظه هایم در کنار تو بودن است


 **********


من منتظرت شدم ولی در نزدی


بر زخم دلم گل معطر نزدی


گفتی که اگر شود می آیم اما


مرد این دل و آخرش به او سر نزدی


**********


هر چه بر من گذشت حقم بود من از این بیشتر سزاوارم تو گناهی نداری ای زیبا مرگ بر من که دوستت دارم


 **********


هرگز انتظار
ندارم مرا همانقدر دوست داشته باشی که دوستت دارم. این توقعی است
غیرمنصفانه! من باید عاشق تو باشم - در حد ممکن عشق, و آرزومند آن باشم که
مرا بخواهی - هرقدر که می خواهی


**********


من به دو
چیز عشق می ورزم یکی تو و دیگری وجود تو. به دو چیزاعتقاد دارم یکی خدا
ودیگری تو من در این دنیا دو چیز میخواهم یکی تو ودیگری خوشبختی تو. من
این دنیا را برای دو چیز میخواهم یکی تو و دیگری برای با تو موندن


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مینا 89/5/6:: 11:44 عصر     |     () نظر

باز  ای الاهه ی ناز   با دل من بساز

کین غم جان گداز    برود زبرم

گر  دل من نیابی   از گناه تو بود

بیا تا زسر گنهت گذرم

 

باز میکنم دست یاری به سویت دراز

بیا تا غم خود را با راز و نیاز    ز خاطر ببرم

گر نکند تیر خشمم دلم را قدح

به خدا همچون مرغ پر شور و شعف به سویت بپرم

 

ان که او زغمت دل بندد چون من کیست؟

ناز تو بیش از این بهر چیست؟

تو الاهه ی نازی در بزمم بنشین

من تو را وفا دارم   بیا که جز این نباشد هنرم

این همه بی وفایی ندارد ثمر

به خدا اگر از من نگیری خبر   نیابی اثرم


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مینا 89/5/6:: 3:7 عصر     |     () نظر

عصیان خلایق از چه صحرا صحراست

در پیش عنایت تو یک برگ گیاست

هر چند گناه ماست کشتی کشتی

غم نیست که رحمت تو دریا دریاست


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مینا 89/5/6:: 2:31 عصر     |     () نظر

خبر امد خبری در راه هست سرخوش ان دل که از ان اگاه است

شاید این جمعه بیاید شاید شاید این جمعه بیاید شاید

پرده از چهره گشاید شاید دست افشان پای کوبان میروم

بر در سلطان خوبان میروم میروم بار دگر مستم کند

بی سر و بی پا و بی دستم کند میروم کز خویشتن بیرون شوم

پرده ی لیلا خوشی مجنون شوم هر که نشناسد امام خویش را

بر که بسپارد زمان خویش را با همه ی لحن خوش آوایی ام

در به در کوچه ی تنهایی ام ای دو سه تا کوچه ز ما دورتر

نغمه ی تو از همه پر شورتر کاش که این فاصله را کم کنیم

مهنت این قافله را کم کنیم کاش که همسایه ی ما میشدی

مایه ی اسایه ما میشدی هر که به دیدار تو نائل شود

یک شبه حلال مسائل شود دوش مرا حال خوشی دست داد

سینه ی ما را عطشی دست داد نام تو بردم لبم آتش گرفت

شعله به دامان سیاوش گرفت نام تو ارامه ی جان من است

نامه ی تو خط امان من است ای نگهت خواستگه آفتاب

بر من ظلمت زده یک شب بتاب پرده بر انداز به چشم ترم

تا بتوانم به رخت بنگرم ای نفست یار و نگهدار ما

کی و کجا وعده ی دیدار ما دل مستمندم ای جان به لبت نیاز دارد

به هوای دیدن تو هوس نیاز دارد به مکه آمدم ای عشق تا تو را بینم

تویی که نقطه ی عطفی به اوج آیینم کدام گوشه ی مشعر کدام کنج منار

به شوق وصل تو در اتنظار بنشینم ای زلیخا دست از دامان یوسف بازکش

ای زلیخا دست از دامان یوسف بازکش تا صبا پیراهنش را سوی کنعان آورد

ببوسم خاک پاک جمکران را تجلی خانه ی پیغمبران را

خبر امد خبری در راه هست سرخوش ان دل که از ان اگاه است

شاید این جمعه بیاید شاید پرده از چهره گشاید شاید


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مینا 89/5/6:: 2:28 عصر     |     () نظر
<      1   2   3   4   5      >